بنا به هدف وینستون چرچیل یک نظم جهانی که در آن اصول عدالت و رفتار عادلانه، ضعیف را در برابر قوی حمایت نماید، جهانی که سازمان ملل متحد، رها از قید بنبست جنگ سرد، رسالت تاریخی بنیانگذارانش را عملی سازد.جهانی که در آن آزادی و احترام به حقوق بشر جایگاهی ممتاز در میان تمامی ملتها داشته باشد.»
این سخن که حالت و لحن آرمانهای ویلسونی را به شدت در خود نهفته دارد، در حقیقت ترسیم اولیه رویکردی بود که دولتمردان آمریکایی بعدها از آن با عنوان نظم نوین جهانی یاد کردند.بدیهی است که نظم نوین جهانی بوش، سلطهجویی مفروض آمریکا را در تصور و خیال داشت.
بوش پیشبینی کرد که آمریکا تفوق و غلبه را تجربه خواهد کرد و البته توسط جامعه جهانی مورد استقبال قرار خواهد گرفت. تصور نظم نوین جهانی بوش بار دیگر جاذبه مستمر ایدههای ویلسونی را دقیقا در سیاست خارجی آمریکا مشخص نمود که در آن، قدرت، همانند دوره جنگ سرد، به نحوی برجسته در سیاست خارجی آمریکا جای داشت.
پس از جورج بوش، دستور کار سیاست خارجی بیل کلینتون نیز کاملا جاهطلبانه و آنگونه که کیسینجر میگوید عمیقا آمیخته در سنت ویلسونی بود. برنامه کار کلینتون این دیدگاه را منعکس میکرد که پایان جنگ سرد، چالشها نسبت به ارزشها و منافع دیرین آمریکا را خاموش نساخته، بلکه برعکس، پایان رقابت ایدئولوژیک، نظامی و سیاسی دوقطبی با کمونیسم شوروی، جعبه سحرآمیزی از چالشهای جدید را گشوده است.
شاید بتوان این نگاه کلینتون را به شدت متأثر از فرضیه ساموئل هانتینگتون مبنیبر آغاز جنگ تمدنها دانست، نگاهی که به خصوص با روی کار آمدن نومحافظهکاران در زمان ریگان مجال مطرح شدن پیدا کرد و پس از آن با تقویت جایگاه واقعگرایان نومحافظهکار در دوران جورج بوش پسر گامهای عملی نیز در راستای آن برداشته شد، گامهایی که تنها هدف آن تلاش برای تفوق ایالاتمتحده بر نظام بینالملل بود و این هدف میبایست با تمسک به نظامیگری بر اساس رویکرد واقعگرایان کلاسیک به قدرت نظامی به عنوان اصلیترین عنصر تأثیرگذار بر روابط بینالملل صورت میپذیرفت.
توجه دولتمردان آمریکایی به منطقه خاورمیانه در راستای ایجاد نظم نوین جهانی مدنظر آنها و اهتمام به حداکثر ساختن نفوذ خود در این منطقه ثروتمند و بویژه نیمه شرقی آن، واشنگتن را در برابر جمهوری اسلامی ایران قرار داد؛ تنها سدی که به شدت در مقابل خواستهای آمریکا مقاومت میکرد و روز به روز بر نفوذ فکری و فرهنگی آن در کشورهای منطقه و همسایه افزوده میشد.
شعار تلاش برای صدور دموکراسی به خاورمیانه که کلینتون آن را در نطق سپتامبر 1993 خود در سازمان ملل مطرح کرد و البته بر یک دموکراسی مبتنی بر بازار آزاد تأکید نمود و پس از آن هم جورج بوش تلاش کرد تا نظامیگری خود برای تسلط بر منطقه را با این عنوان توجیه کند، در برخورد به موانع منطقهای و از جمله قدرت منطقهای ایران با چالش مواجه شدند.
امروز آمریکا با ورود به عرصه خاورمیانه و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بسیار در این منطقه، ایده نظم نوینی را که خوان ای. اسپرو، معاون وزیر امور خارجه در امور اقتصادی، بازرگانی و کشاورزی در سپتامبر 1994 از جمله اهداف آنرا تأمین امنیت اقتصادی مردم آمریکا و در اختیار گرفتن بازارهای جهانی عنوان کرده بود، از بین رفته میبیند و تنها تلاش میکند با اعمال فشار بر ایران، حداقلهای مدنظر خود را برای باقی نگاه داشتن نفوذ پیشین در منطقه تأمین کند.
اکنون نزول ایده ویلسونی حکومتگران کاخ سفید، آنها را به مخالفت آشکار با روح قوانین بینالمللی از جمله قوانین رژیم منع گسترش سلاحهای هستهای واداشته است.
زمانی که ایران در همکاری گسترده با آژانس بینالمللی انرژی اتمی از حل و فصل مسائل باقیمانده استقبال میکند و این رویکرد با استقبال جامعه جهانی برای حل مناقشات موجود درباره برنامه هستهای این کشور مواجه میشود، واشنگتن از ابتدای امر سعی بر ناکارآمد نشان دادن این روند دارد و پس از آنکه گزارش توافقهای ایران و آژانس حکایتگر مثبت بودن نتیجه این همکاریهاست، واشنگتن و البته متحدان اروپایی آن، به شدت به این توافقها و گزارش مثبت دبیر کل آژانس از همکاریهای ایران حمله میکنند،
چرا که افزایش قدرت اقتصادی ایران در نتیجه بهرهمندی از انرژی صلحآمیز هستهای در تضاد با ایده استعماری اقتصادی ایالات متحده مبنیبر در اختیار گرفتن بازارهای اقتصادی سراسر دنیا و از جمله منطقه نفتخیز خاورمیانه است که در فرضیه نظم نوین جهانی مطرح شده بود
و جالب آنکه آرمانگرایی واشنگتن در قبال ایران تا حدی رنگ باخته است که دولتمردان آمریکایی برای خروج از بحران عراق بصورت رسمی از ایران تقاضای کمک میکنند و بر این فرضیه مهر تأیید میزنند که در هم تنیده شدن مقولات نظام بینالملل امروز، به نظر نمیرسد که وجود یک نظام تک قطبی را برتابد، بلکه در چنین فضایی، بازیگران منطقهای، تأثیرگذاری بیشتری یافتهاند و باید از ظرفیتهای خود برای دستیابی به منافع ملی حداکثر استفاده را ببرند.